آیا شاد بودن به ژنتیک وابسته است؟



محققان آمریکایی در پروژه جدید خود به بررسی تاثیر ژن ها و شرایط محیطی بر شادی انسان پرداخته اند.

به گزارش ایسنا و به نقل از نوروساینس نیوز، مفهوم رو به رشد “خودیاری” با تحقیقات در روانشناسی مثبت گرا تقویت می شود. در عین حال، اضطراب، افسردگی و خودآزاری در سراسر جهان همچنان در حال افزایش است. آیا می توان گفت که با وجود این پیشرفت ها در روانشناسی، محکوم به بی حوصلگی هستیم؟

مقاله تاثیرگذار محققان دانشگاه کالیفرنیا، ریورساید (UCR)، دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو (UCSD) و دانشگاه میسوری، که در سال 2005 در Review of General Psychology منتشر شده است، 50 درصد از شادی انسان توسط آنها تعیین می شود. ژن ها، 10 درصد به شرایط آنها بستگی دارد و 40 درصد تحت تأثیر “فعالیت عمدی” هستند که بیشتر مثبت یا منفی است. این نمودار که پای خوشبختی نام دارد به روانشناسان مثبت اندیش اجازه می دهد تا مسیر خوشبختی را تعیین کنند.

کیک ثروت به دلیل اینکه مبتنی بر فرضیاتی در مورد ژنتیک است که بی اعتبار شده است، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. محققان ژنتیک رفتاری برای چندین دهه روی دوقلوها مطالعه کردند و دریافتند که بین 40 تا 50 درصد از تفاوت های شادی آنها توسط ژنتیک توضیح داده می شود. به همین دلیل است که این درصد در کیک ثروت ظاهر می شود.

متخصصان ژنتیک رفتاری از یک روش آماری برای تخمین مولفه های ژنتیکی و محیطی بر اساس نسب خانوادگی افراد استفاده می کنند. بنابراین در تحقیقات خود از دوقلوها استفاده می کنند. داده‌ها فرض می‌کردند که دوقلوهای همسان و هم غیرمشابه وقتی با هم بزرگ می‌شوند، محیط یکسانی را تجربه می‌کنند.

در پاسخ به انتقادات، محققان در مقاله‌ای در سال 2005 مقاله‌ای را در سال 2019 منتشر کردند که رویکرد دقیق‌تری را برای تأثیر ژن‌ها بر شادی معرفی می‌کرد. این روش تعاملات بین ژنتیک و محیط ما را تشخیص می دهد.

طبیعت و تربیت

“طبیعت و پرورش” مستقل از یکدیگر نیستند. ژنتیک مولکولی که مطالعه ساختار و عملکرد ژن ها در سطح مولکولی است، نشان می دهد که طبیعت و تربیت دائماً بر یکدیگر تأثیر می گذارند. ژن ها بر رفتارهایی تأثیر می گذارند که به افراد کمک می کند محیط خود را انتخاب کنند. به عنوان مثال، برونگرایی منتقل شده از والدین به فرزندان به آنها کمک می کند تا گروه دوستان خود را تشکیل دهند.

محیط بیان ژن را به همین ترتیب تغییر می دهد. به عنوان مثال، زمانی که مادران باردار در معرض قحطی قرار گرفتند، ژن‌های نوزادی آن‌ها به همان نسبت تغییر کرد، که منجر به تغییرات شیمیایی شد که تولید یک فاکتور رشد را سرکوب کرد. این باعث شد که نوزادان با بیماری هایی مانند بیماری های قلبی عروقی کوچکتر از حد طبیعی متولد شوند.

طبیعت و تربیت به هم وابسته اند و پیوسته بر یکدیگر تأثیر می گذارند. به همین دلیل، دو نفر که در یک محیط بزرگ شده اند ممکن است واکنش متفاوتی نشان دهند. این بدان معناست که فرضیه ژنتیک رفتاری یک محیط برابر دیگر معتبر نیست. اینکه افراد می توانند شادتر باشند یا نه به حساسیت محیطی آنها نیز بستگی دارد که نشان دهنده توانایی آنها در تغییر است.

برخی از افراد نسبت به محیط اطراف خود حساس هستند و ممکن است در واکنش به رویدادهای منفی و مثبت افکار، احساسات و رفتارهای خود را تغییر دهند. بنابراین، در حین شرکت در یک کارگاه بهزیستی یا خواندن یک کتاب روانشناسی مثبت، ممکن است تحت تأثیر قرار گیرند و تغییرات بیشتری را نسبت به دیگران تجربه کنند. تغییر همچنین ممکن است بیشتر طول بکشد.

با این حال، هیچ مداخله روانشناختی مثبتی وجود ندارد که برای همه مفید باشد زیرا ما به اندازه DNA خود منحصر به فرد هستیم و بنابراین ظرفیت های متفاوتی برای رفاه و نوسانات در طول زندگی داریم.

آیا می توانیم بگوییم مقدر شده است که ناراضی باشیم؟ برخی از افراد ممکن است کمی بیشتر تلاش کنند تا رفاه خود را افزایش دهند و این مبارزه ممکن است به این معنی باشد که برای مدت طولانی تری ناراضی خواهند بود. در موارد شدید، این افراد ممکن است هرگز سطوح بالایی از شادی را تجربه نکنند.

اما دیگرانی که از نظر ژنتیکی مقاوم‌تر هستند، نسبت به محیط‌زیست حساس‌تر هستند و ظرفیت بیشتری برای تغییر دارند، ممکن است بتوانند سبک زندگی سالم‌تری را اتخاذ کنند و در محیطی زندگی و کار کنند که برای آنها شادی و توانایی رشد، بهبود زندگی به ارمغان بیاورد. رفاه و رشد.

لازم به ذکر است که ژنتیک، اگرچه نقش مهمی در بهزیستی ما ایفا می کند، تعیین کننده کیست. آنچه مهم است، انتخاب هایی است که در مورد محل زندگی، با چه کسی و چگونه زندگی می کنیم. این انتخاب ها هم بر شادی ما و هم بر شادی نسل های آینده تأثیر می گذارد.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید